English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6604 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
taxpaying capacity U تحمل کل بار مالیات
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
levier U وضع کننده مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levied U اخذ مالیات مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levies U مالیات بندی مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levies U اخذ مالیات مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
taxed U مالیات
sess U مالیات
taxes U مالیات
impost U مالیات
gabelle U مالیات
tithing U مالیات ده یک
gabel U مالیات
tax U مالیات
Scot U مالیات
cess U مالیات
taxation U مالیات
compacting U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
kiln tax U مالیات فخاری
land tax U مالیات زمین
land tax U مالیات ارضی
land tax U مالیات بر زمین
leviable U مالیات بستنی
leviable U وضع مالیات
levier U مالیات وصول کن
commercial tax U مالیات بازرگانی
double taxation U مالیات مضاعف
ratepayer U مالیات دهنده
assessment U براورد مالیات
duty free U معاف ار مالیات
assessment U وضع مالیات
compulsory levies U مالیات اجباری
assessment U تعیین مالیات
tax year مالیات سالانه
stress U مالیات زیادبستن
death duty U مالیات بر ارث
stresses U مالیات زیادبستن
stressing U مالیات زیادبستن
levying U مالیات بندی
levied U وضع مالیات
ratepayers U مالیات دهنده
levy tax U وضع مالیات
death tax U مالیات بر ارث
levying of taxes U وضع مالیات
taxpayer U مالیات دهنده
levy U وضع مالیات
levied U مالیات بندی
taxpayer U مالیات بده
taxpayers U مالیات بده
levies U وضع مالیات
levies U مالیات بندی
taxpayers U مالیات پرداز
levies U وصول مالیات
wage tax U مالیات بر مزد
deductible U مالیات پذیر
levied U وصول مالیات
liable to tax U مشمول مالیات
yield tax U مالیات بر عایدی
total tax load U کل بار مالیات
wealth tax U مالیات بر ثروت
levying U وصول مالیات
levying U وضع مالیات
levy U مالیات بندی
taxpayer U مالیات پرداز
taxpayers U مالیات دهنده
gabel U مالیات نمک
scot-free U معاف از مالیات
tax evasion U فرار از مالیات
tax-free U بخشوده از مالیات
taxable U مالیات بردار
taxable U مشمول مالیات
taxation U وضع مالیات
tax U مالیات گرفتن از
direct tax U مالیات مستقیم
direct taxation U مالیات مستقیم
highway user tax U مالیات حق عبور
levy U وصول مالیات
gabelle U مالیات نمک
gift tax U مالیات برهبه
free of tax U بدون مالیات
excise U مالیات بستن بر
estate tax U مالیات مستغلات
estate tax U مالیات بر املاک
estate duty U مالیات ارث
estate duty U مالیات بر ارث
incidence of taxation U انتقال مالیات
incidence of taxation U اثر مالیات
inheritance tax U مالیات بر ارث
purchase tax U مالیات بر معاملات
assessments U براورد مالیات
assessments U وضع مالیات
scot free U معاف از مالیات
impost U مالیات بر واردات
excise duties U مالیات غیرمستقیم
indirect taxation U مالیات غیرمستقیم
taxed U مالیات گرفتن از
taxes U مالیات گرفتن از
export tax U مالیات بر صادرات
exemption from taxation U معافیت از مالیات
excise taxes U مالیات بر فروش
excise tax U مالیات بر مصرف
assessments U تعیین مالیات
death duties U مالیات بر ارث
succession duties U مالیات برارث
assesses U مالیات بستن بر
assessed U مالیات بستن به
income taxes U مالیات برعایدات
single tax U مالیات واحد
assesses U مالیات بستن به
shift of a tax U انتقال مالیات
tax shifting U انتقال مالیات
capitation taxes U مالیات سرانه
single tax U مالیات انفرادی
imposes U مالیات بستن بر
impose U مالیات بستن بر
assessing U مالیات بستن به
assessing U مالیات بستن بر
assessed U مالیات بستن بر
income tax U مالیات بر درامد
octroi U مالیات دم دروازه
occupation tax U مالیات شغل
occupation tax U مالیات اصناف
nuisance tax U مالیات پردردسر
neutral tax U مالیات خنثی
neutral tax U مالیات بی طرف
income tax U مالیات برعایدات
income taxes U مالیات بر درامد
assess U مالیات بستن به
assess U مالیات بستن بر
scatt U مالیات عوارض
basis of tax U ماخذ مالیات
progressive tax U مالیات تصاعدی
proportional taxation U مالیات تناسبی
profits tax U مالیات بر سود
surcharge U مالیات اضافی
profit tax U مالیات بر سود
surcharges U مالیات اضافی
poll tax U مالیات سرانه
Scot U مالیات بستن بر
property tax U مالیات مستقلات
property tax U مالیات دارایی
proportional tax U مالیات تناسبی
assessor U ممیز مالیات
proportional tax U مالیات نسبی
surtax U اضافه مالیات
rental tax U مالیات مستغلات
per head tax U مالیات سرانه
sale tax U مالیات بر فروش
sales tax U مالیات فروش
sales tax U مالیات بر فروش
regressive taxation U مالیات نزولی
regressive taxation U مالیات کاهنده
surtax U مالیات اضافی
quint U مالیات پنج یک
burdensome tax U مالیات مزاحم
real estate tax U مالیات بر مستغلات
capital levy U مالیات برسرمایه
capital levy U مالیات بر سرمایه
capital tax U مالیات بر سرمایه
regressive tax U مالیات نزولی
progressive taxation U مالیات تصاعدی
tax function U تابع مالیات
tax base U ماخذ مالیات
tax incidence U عارضه مالیات
corporation tax U مالیات بر شرکتها
tax increase U افزایش مالیات
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
the rear vassals U مالیات دهندگان
taxless <adj.> U معاف از مالیات
tax load U بار مالیات
after tax U پس از وضع مالیات
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
tax free U معاف از مالیات
tax in kind U مالیات جنسی
tax free U بخشوده از مالیات
tax farmer U مستاجر مالیات
tax exempt U معاف از مالیات
tax equation U معادله مالیات
tax effect U اثر مالیات
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1چیزی که عوض داره گله نداره
1 Keynote address
1confinement factor
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1معنی lead lag compensator
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com